پرستار آینده

said to no one

پرستار آینده

said to no one

مرد بودن

19 دلیل محکم برای اینکه به مرد بودن خود افتخار کنید!

1.همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می شود

2.مدت زمان مکالمه‌ی تلفنی شما حداکثر30 ثانیه است

3.برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید

4.در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌کنید

5.دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند

6.جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست

7.لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید.

8.ظرف مدت 10دقیقه می‌توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید

9.همکارانتان نمی‌توانند اشک شما را در بیاورند

10.گر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی گیرد

11.رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است

12. با یک دسته گل می‌توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید

13.وقتی مهمان به خانه‌ی شما می‌آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید

14.بدون هدیه می‌توانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید

15.می‌توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید

16.حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابه‌ی داخلی یا خارجی بلد هستید

17.ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید

18.هر ساعتی دلتون بخواد میتونید از خونه بیرون برید و هر ساعتی دلتون بخواد میتونین برگردین

19. ... و بالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد 

 

 

                          

کامپیوتر

کامپیوتر زن است یا مرد؟

استاد زبان فرانسه در مورد مذکر یا مونث بودن اسمها توضیح میداد که پرسید
کامپیوتر مذکر است یا مونث؟

کلیه دانشجویان دختر جنس رایانه را به دلایل زیر مرد اعلام کردند

وقتی به آن عادت می کنیم گمان می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستم
با آن که داده های زیادی دارند اما نادانند
قرار است مشکلات را حل کنند اما در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند
همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری از آن نصیبتان می شد

کلیه دانشجویان پسر به دلایل زیر جنس رایانه را زن اعلام کردند

به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد
کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی آورد
کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعد ها تلافی کنند
همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پول خود را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید 

 

 

 

 

                            

رانندگی خانم ها

 رانندگی خــــانــم هـــا ! ...

 

پرسش : اگر یک خانوم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بریده و نمی گیرد چکار می کند ؟!
الف ) قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود
قاف ) سعی می کند یک ایستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد
ذال ) در همان حال با همسرش تماس می گیرد و از او کمک می خواهد
نون ) سفره ابوالفضل نذر می کند که زنده بماند


پرسش :
هنگامی که یک خانم راهنمای سمت چپ خودرواش را می زند ، این به چه معناست ؟!
الف ) یعنی می خواهد به سمت راست برود
قاف ) یعنی می خواهد شیشه سمت چپ خودرواش را پایین بیاورد
ذال ) یعنی می خواهد پشت فرمان موبایلش را درآورد و با همسرش تماس بگیرد
نون ) یعنی می خواسته برف پاک کن را بزند


پرسش :
اگر یک خانوم در حین رانندگی بخواهد از بین دو خودروی در حال حرکت عبور کند چکار می کند ؟!
الف ) بعد از از بیخ کندن آینه بغل جفت خودرو ها از بینشان عبور می کند
قاف ) اول به خودروی سمت راست می کوبد بعد به خودروی سمت چپ سپس با همسرش تماس می گیرد
ذال ) ابتدا جوری به خودروی سمت راست می زند که او منحرف شود و به خودروی سمت چپ برخورد کند سپس از روی دو خودرو عبور می کند
نون ) یک بوق می زند و راننده دو خودرو تا متوجه می شوند او خانوم است سریعا به او راه می دهند که برود


پرسش :
زمانیکه یک خانوم در پشت فرمان خودرو نشسته و خودرو اش با سرعتی بیش از 20 کیلومتر در حرکت است این به چه معناست ؟!
الف ) یعنی پاشنه کفشش روی پدال گاز گیر کرده
قاف ) یعنی با همسرش تماس گرفته و فهمیده که او با یک خانوم ناشناس در محل کارش مشغول صحبت است
ذال ) یعنی یادش آمده که بچه اش را داخل ماشین لباسشویی جا گذاشته
نون ) یعنی پشت فرمان خوابش برده


پرسش :
معمولا یک خانوم راننده وقتی خودرو اش پنچر می شود چکار می کند ؟!
الف ) ابتدا سعی می کند با پوف آن را باد کند و سپس با چسب زخم محل سوراخ را بپوشاند
قاف ) تا اولین آپاراتی با پنچری راه می رود تا پدر لاستیک و تیوپ و رینگ در بیاید
ذال ) به آتش نشانی زنگ می زند
نون ) ماشین را وسط خیابان رها می کند و با همسرش تماس می گیرد


پرسش :
خانوم های راننده به کدام قسمت خودرو بیش از بقیه علاقه مند می باشند ؟!
الف ) آینه ها ؛ چون اگر در هنگام رانندگی کوچکترین خدشه ای در میکاپ آن ها بوجود آید آن ها را آگاه می کند
قاف ) پخش سی دی ؛ چون آهنگ های ملایم آن استرس آن ها را در هنگام رانندگی کاهش می دهد
ذال ) برف پاک کن ؛ چون خودش شیشه را تمیز می کند و نیازی نیست که برای تمیز کردن شیشه هم با همسرشان تماس بگیرند
نون ) داشبور ؛ چون رژ لب ، پنکک ، موچین ، ریمل ، کرم سفید کننده ، مداد چشم ، بیگودی و کلی چیزهای دیگر داخل آن جا می شود


پرسش :
هنگامی که یک خانوم راننده از داخل آینه مشاهده کند که یک آمبولانس در پشت سرش در حرکت است چکار می کند ؟!
الف ) هول می شود و پایش را می گذارد روی ترمز و آمبولانس هم از عقب به شدت با خودرو او برخورد می کند
قاف ) جیغ می کشد و کنترل خودرو از دستش خارج شده و بعد از برخورد با خودروهای دیگر به داخل جوی آب می افتد و بعد با همسرش تماس می گیرد
ذال ) خودرو خودش و آمبولانس را وسط خیابان متوقف می کند تا بتواند بیمار داخل آمبولانس را ویزیت کند و یکسری دارو گیاهی و دار و دوای خانگی برایش تجویز کند
نون ) در حال حرکت فرمان را ول می کند و برای بهبودی بیمار داخل آمبولانس دست به دعا بر می دارد


پرسش :
اگر یک خانوم راننده بخواهد خودرو اش را بین دو خودروی پارک شده پارک نماید ( پارک دوبل ) چکار می کند ؟!
الف ) پس از شکستن چراغ عقب خودروی جلویی و چراغ جلوی خودروی عقبی بوسیله سپر ماشینش ، با همسرش تماس می گیرد
قاف ) آنقدر منتظر می ماند تا راننده یکی از دو خودرو بیاید و ماشینش را بردارد
ذال ) به مخترع ماشین فحش می دهد که چرا ماشین را طوری اختراع نکرد که از بغل هم راه برود تا بشود با آن بین دو خودرو به راحتی پارک کرد
نون ) از یک عابر مذکر می خواهد که خودرو را برایش پارک کند


پرسش :
اولین اقدامی که یک خانوم راننده بعد از تصادف انجام می دهد چیست ؟!
الف ) جیغ کشیده و بیهوش می شود
قاف ) با شوهرش تماس می گیرد
ذال ) می گوید : « آخ ببخشید می خواستم ترمز بگیرم اشتباهی گاز دادم »
نون ) اول به خاطر سالم ماندنش یک دیگ شله زرد نذر می کند بعد هم عهد می کند که دیگر پشت رل ننشیند


پرسش آخر :
شما بعنوان یک مرد اگر خانومتان گواهینامه رانندگی اش را بگیرد و بخواهد که با خودروی شما رانندگی کند چکار می کنید ؟!
الف ) وقتی که او سوار خودرو می شود گوشی موبایلتان را خاموش می کنید
قاف ) کلا برای همیشه گوشی موبایلتان را خاموش می کنید
ذال ) اصلا گوشی و سیم کارتتان را با هم می برید می فروشید
نون ) گوشی و سیم کارت و خودرو تان را یکجا می فروشید و بعد هم خانومتان را طلاق می دهید.
 

امتحان

 

 

 

 

امتحانا باز شروع شدن!!!!!!    

 

 

 

 

 

 

اهل دانشگاهم...

اهل دانشگاهم رشته ام علافیست

 جیب‌هایم خالیست

 پدری دارم

حسرتش یک شب خواب!

 دوستانی همه از دم ناباب

 و خدایی که مرا کرده جواب.

 اهل دانشگاهم

 قبله‌ام استاد است

جانمازم نمره!

خوب می‌فهمم سهم آینده من بییکاریست

 من نمی‌دانم که چرا می‌گویند مرد تاجر خوب است

 و مهندس بی‌کار

وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست!

 (چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید)

باید از آدم دانا ترسید!

 باید از قیمت دانش نالید!

وبه آنها فهماند

 که من اینجا فهم را فهمیدم

من به گور پدر علم و هنر خندیدم!

کار ما نیست شناسایی هر دمبیلی

کار ما این است که مدرک در دست

فرم بیکاری هر شرکت بی پیکری را پر بکنیم  

 

 

 

اهل دانشگاهم

روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف،می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود – چه خیالی – چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.
اهل دانشگا هم،
قبله ام آموزش ، جانمازم جزوه ، مُهرم میز
عشق از پنجره ها می گیرم.
همه ذرات مُخ من متبلور شده است.
درسهایم را وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خوابند.

استاد از من پرسید : چند نمره ز من می خواهی ؟
من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟
پدرم استاتیک را از بر داشت و کوئیز هم می داد.
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود.
درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب
امتحان چیزی بود مثل آب خوردن.
درس بی رنجش می خواندم.
نمره بی خواهش می آوردم.
تا معلم پارازیت می انداخت همه غش می کردند
و کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت.
درس خواندن آن روز مثل یک بازی بود.
کم کمک دور شدیم از آنجا ، بار خود را بستیم.
عاقبت رفتیم دانشگاه ، به محیط خس آموزش ،
رفتم از پله دانشکده بالا ، بارها افتادم.

در دانشکده اتوبوسی دیدم یک عدد صندلی خالی داشت.
من کسی را دیدم که از داشتن یک نمره۱۰دم دانشکده پشتک می زد.
دختری دیدم که به ترمینال نفرین می کرد.
اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت.
اتوبوسی دیدم کسی از روزنه پنجره می گفت «کمک»!
سفر سبز چمن تا کوکو،
بارش اشک پس از نمره تک،
جنگ آموزش با دانشجو،
جنگ دانشجویان سر ته دیگ غذا،
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران،
حمله درس به مُخ،
حذف یک درس به فرماندهی رایانه،
فتح یک ترم به دست ترمیم،
قتل یک نمره به دست استاد،
مثل یک لبخند در آخر ترم،
همه جا را دیدم.

اهل دانشگاهم!
اما نیستم دانشجو.
کارت من گمشده است.
من به مشروط شدن نزدیکم،

آشنا هستم با سرنوشت همه دانشجویان،
نبضشان را می گیرم
هذیانهاشان را می فهمم،
من ندیدم هرگز یک نمره۲۰،
من ندیدم که کسی ترم آخر باشد
من در این دانشگاه چقدر مضطربم.

من به یک نمره ناقابل۱۰خشنودم
و به لیسانس قناعت دارم.
من نمی خندم اگر دوست من می افتد.
من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم.
خوب می دانم کی استاد کوئیز می گیرد
اتوبوس کی می آید،
خوب می دانم برگه حذف کجاست.
هر کجا هستم باشم،
تریا،نقلیه،دانشکده از آن من است.
چه اهمیت دارد، گاه می روید خار بی نظمی ها
رختها را بکنیم ، پی ورزش برویم،
توپ در یک قدمی است
و نگوییم که افتادن مفهوم بدی است !
و نخوانیم کتابی که در آن فرمول نیست.
و بدانیم اگر سلف نبود همگی می مردیم!
و بدانیم اگر جزوه استاد نبود همه می افتادیم!

و بدانیم اگر نقلیه نبود همگی می مانیم
و نترسیم از حذف و بدانیم اگر حذف نبود می ماندیم.
و نپرسیم کجاییم و چه کاری داریم
و نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نیست
و اگر هست چرا یخ زده است.
بد نگوییم به استاد اگر نمره تک آوردیم.
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا،
کار ما شاید این است که در حسرت یک صندلی خالی،
پیوسته شناور باشیم.