پرستار آینده

said to no one

پرستار آینده

said to no one

آنها فقط از «فهمیدن» تو می‌ترسند. از «تن» تو- هر چقدر هم که قوی باشد- ترسی ندارند، از گاو که گنده‌تر نمی‌شوی، می‌دوشندت، از خر که قوی‌تر نمی‌شوی، بارت می‌کنند، از اسب که دونده‌تر نمی‌شوی، سوارت می‌شوند؛ آنها فقط از «فهمیدن» تو می‌ترسند.» از کتاب یک، تا بی‌نهایت صفر ( دکتر علی شریعتی )

مگسی را کشتم

 

 

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید

به خیالش قندم

... یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم

مرحوم حسین پناهی