صندلی داغ
صندلی داغ داریم
لطفا به همه ی همکلاسیا اطلاع بدین
.از هر ورودی 2 نفر
لطفا به همه ی همکلاسیا اطلاع بدین
.از هر ورودی 2 نفر
با کمال تاسف و تاثر باخبر شدیم
دوستی خوب ، همکلاسی عزیز ، فرزندی خلف ،
آقای وحید زارعی
دچار سانحه شده و دیار فانی را به سمت دیار باقی ترک نکرده
و دو دستی دنیا را چسبیده اند
ولی به هر حال دچار شکستگی های مختلف و
متنوع و از همه رنگ از همه جا شده اند.
وقت شروع ...
ایشالله میخوایم به وبلاگ جون بدیم
ترم 3 شروع شد
حال و هوای دانشکده بوی پارسال گرفته
ورودی های جدیدی اومده . کلاسا تشکیل شده . حالا دیگه سرویس داریم . بیمارستان میریم و برا خودمون پرستاری شدیم
تنها مشکلی که هنوز حل نشده مشکل غذا هست که دوستان رو یاد ایام جنگ جهانی میندازه ((:
ایشالله اونم حله به زودی
دوستان از ورودی های جدید میتونن کامنت بدن که ادمین بشن یا به خودم مراجعه کنن
همچنین هر کسی که فک میکنه که میتونه کمک کنه شدیدا استقبال میشه
موفق باشید
روز پرستار به همه ی همکاران گلم تبریم میگم
لبخندهایتان، بوی گل های سرخ را در هوا می پراکند. همیشه چشمانی منتظر، بر در خیره اند تا تو با لباسی سپید، از راه برسی و لبخندهایت را تعارفشان کنی. همیشه در دستانت دوا می آوری و بر لبانت ذکر شفا. آرامش، زیباترین هدیه ای است که به چشم های نگران دردمندان می دهی.
روز و شبت را یکی کرده ای تا زخم های هم نوعانت را التیام ببخشی و مهربانی ات را مهرم زخم هایشان کنی. خواب را بر خویش حرام کرده ای تا بیمارانت آرام بخواند. همیشه با چشم هایت حرف می زنی تا مبادا کلمات، آرامش دلخواه بیماران را به هم بزند! همیشه در صدای قدم هایت موجی از شوق است که در چشم دلتنگ هایی که بر تخت های بیمارستان خوابیده اند، موج می زند. آرام و قرار نداری تا مبادا یکی از این همه عزیزانی که پرستاری شان می کنی، ناآرام شود!
صدای پایت، آشناترین صدایی است که بیماران می شناسند. راهروهای بیمارستان، بوی امیدواری تو را می فهمند؛ بوی امیدواری که در شتاب قدم هایت موج می زند. تمام پرنده های زخمی را مرهم می کنی تا آسمان پرواز را فراموش نکند.
همیشه بر تمام زخم ها مرهم می شوی، با مردم همدم. هم بار غم مردم را می کشی و هم مرهم زخم هایشان می شوی و هم محرم اسرارشان.
زندگی و شادی را توأمان و پیشکش تمام همراهان منتظر می کنی که در راهروی انتظار، با قلب هایی آکنده از امید، قدم می زنند.
خسته نباشی پرستار! خسته نباشی سنگ صبور! لبخندهای شفا یافته گان، پیشکش زحمات بی پایانت! همیشه شاد باشی و خستگی ناپذیر!
ترم اول گذشت
اولین ترمی که دانشگاه رو با طعم "با هم بودن" چشیدیم . همه چیز رو با هم تحمل کردیم . همه ی سختیها ...
انگار همین دیروز بود روزی که وارد سالن آمفی تئاتر شدیم . واساتید خوبمون آقای سخندان و دکتر توکل برامون صحبت کردن . بهمون گل و قرآن هدیه دادن... انگار همین دیروز بود اولین جلسه ی درسمون با استاد خوبمون اقای زارع... انگار همین دیروز بود که توی بیمارستان اولین نهار دانشگاه رو مزه کردیم . روزی که وارد هتل لاله شدیم ... انگار همین دیشب بود که اقای سخندان تا نیمی از شب در مورد مشکلاتمون صحبت میکردیم ... روزی که برای اولین بار توی این شهر برف دیدیم ... روزی که باهم برای حل مشکلات به دانشگاه شیراز رفتیم ... با هم سرمای این شهر سرد رو تحمل کردیم ...
آخرین مطلب در مورد ترم اول انتقالی دوست گلمون فرید صفرزاده از این دانشکده هست که حتما جای خالیش رو حس خواهیم کرد...
بالاخره ترم اول تمام شد
باهمه ی خوبیها و بدیهاش
از همه ی دوستان خوبم فقط یه چیز رو میخوام
سعی کنیم توقعاتمون رو کمتر کنیم ... به قسمت خوب مشکلاتمون هم فکر کنیم. بیاید با همدیگه مشکلات دانشکده رو رفع کنیم نه بیشتر از این براش مشکل ساز بشیم
قول میدم که ما میتونیم
به امید اینکه در پایان ترم دوم . پستی بنویسم که فقط خاطره های خوب توش باشه
موفق باشد
محمد کرمی 4 اسفند 1390
چند تا ویدئوی آموزشی که فکر کنم در آینده به درد همه ی ما میخوره
برای دانلود فایلها به ادامه مطلب بروید