گریه شاید زبان ضعف باشد ... شاید خیلی کودکانه شاید بی غرور... ...
اما هر وقت گونه هایم خیس می شود می فهمم نه ضعیفم !!! نه یک کودکم !!! بلکه پر از احساسم
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ...
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم ...
برای اینکه اصلآ نگذارم بیایند...