پرستار آینده

said to no one

پرستار آینده

said to no one

شیطان

 

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»!

 لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟»

پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»

 پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»

 با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»

 جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»

 پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»

 پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد